ایلیاتی

فرهنگی

ایلیاتی

فرهنگی

سی سی یو

فاصله بین زندگی و مرگ می تواند یک نفس باشد  

 

سی سی یو هم به  سایر تجربه ها اضافه شد 

جوانترین بیماربخش سی سی یو بودم

سرنوشت

بیچاره پیشانی قبیله ام! 

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است

با اجازه

با اجازه شاملو 

 

دیگر خدای را در پستو ی خانه نهان نخواهم کرد 

دیریست که بی هراس  

بر بام بلند شب امده. 

برایت چراغ اورده ام 

برایت بامداد وبوسه اورده ام 

برایت باران،آسودگی،امان 

برایت اب اورده ام 

دست و روی خسته خویش را  

از این عذاب بی شفا بشوی 

ما دستمان خالی است 

ما فقط پی یک پرسش ساده آمده ایم 

به ما بگو، 

آراء آینه را در سنگ و سوگ کدام باور بی کجا  

شکسته اید؟ 

 

سید علی صالحی

شب

بال فرشتگان سحر را شکسته اند  

خورشید را گرفته به زنجیر بسته اند 

اما تو هیچگاه نپرسیدی  

خورشید را چگونه به زنجیر می کشند 

گاهی چنان در یک شب تب کرده عبوس 

پای زمان درقیر شب  می ماند  

که اندیشه می کنیم  

شب را گذار نیست 

اما به چشم های تو ای چشمه امید  

شب ماندگار نیست 

 

گمنام

بوسه ای بر سر

بوسه ای بر این سر-بدبختی را پاک می کند 

سرت را می بوسم. 

 

بوسه ای بر این چشم - بی خوابی را می برد  

چشمت را می بوسم. 

 

بوسه ای بر این لب - عمیق ترین تشنگی را فرو می نشاند  

لبت را می بوسم. 

 

بوسه ای بر این سر -خاطره ها را پاک می کند 

سرت را می بوسم. 

  

"مارینا تسوتایوا

__________________________________ 

 

بیا تا خاطره های تلخ را پاک کنم 

سرم را  پیش می برم.